در مطالعات ژئوفیزیک متداولی که در پروژههای عمرانی انجام میگیرد، از آنجا که شناسایی لایههای زمین با بررسی برخی از خواص فیزیکی ذاتی آنها و یا تأثیرشان بر کمیتهای فیزیکی در سطح زمین صورت میگیرد، برداشت اطلاعات حاصل از انجام این مطالعات در مقایسه با روشهای ژئوتکنیک (مانند حفاری و بررسی مغزههای گمانه زنی)، مستلزم صرف زمان و هزینه به مراتب کمتری است. این روشها بدلیل هزینه و زمان صرفشده کمتر نسبت به روشهای مرسوم زمینشناسی و ژئوتکنیک، در سالیان اخیر کاربرد بسیاری پیدا کرده است. یکی از مزایای بارز این روش نسبت به روشهای ژئوتکنیکی میتوان به پیوسته بودن نتایج و قابلیت تهیه نقشههای جامع از وضعیت منطقه اشاره کرد. در حالی که در حفاری و گمانه زنی، دادهها به نقطه خاصی تعلق دارند و تعمیم این دادهها به دیگر بخشها، ممکن است با خطاهایی همراه باشد.
در مطالعات متداول ژئوفیزیکی، معمولاً یک ناهنجاری یا به طور دقیقتر انحراف از مشخصات یکنواخت زمینشناسی جستجو میشود. این موارد میتواند شامل تغییر ناگهانی در جنس مصالح، برخورد به یک گسل، یک زون خردشده و یا لایههای آبدار زیرزمین باشد که باعث ایجاد ناهنجاریهایی نسبت به شرایط طبیعی میگردد. هر چه ناهنجاری مورد بررسی نسبت به دستگاههای اندازهگیری در فاصله دورتر قرار گرفته باشد، تأثیر آن در نتایج ضعیفتر ظاهر خواهد شد.
در مطالعات ژئوفیزیکی مرتبط با اکتشافات، تعدادی از خواص فیزیکی مهم زمین توسط ابزارهای ویژهای اندازهگیری شده و با تفسیر نتایج آنها، شرایط زیرزمینی بررسی و تحلیل میگردد. مهمترین خواصی از سنگها که معمولاً در اکتشافات ژئوفیزیکی متداول سنجیده میشوند، خاصیت الاستیسیته، هدایت الکتریکی، هدایت حرارتی، چگالی، خواص مغناطیسی و رادیواکتیویته است.